آیا شباهتی بین شما و تصاویر جدید شخصیتهایی که در مجلات به چاپ میرسند، وجود ندارد؟ آیا کارمند رسمی ادارهای که در آن کار میکنید، نیستید؟ اهمیت چندانی ندارد، یاد بگیرید خودتان را همانگونه که هستید دوست بدارید. امروزه داشتن اعتمادبهنفس و خود را تایید کردن، امری دشوار است، به دلیل آنکه، این اطرافیان ما نیستند که ارزش ما را پایین میآورند، بلکه اغلب خود ما هستیم که تمایل داریم از ارزش خود بکاهیم. با این وجود، عشق ورزیدن به خود یکی از مهمترین کلیدهایی است که موجب اعتمادبهنفس دوباره شده و سبب میشود تا انسان با خود آشتی کرده و ارتباط مجدد برقرار کند، افکار و احساسات خود را به راحتی با دیگران در میان گذارد و خوشحال و راضی باشد.
«خود را دوست بدارید تا بتوانید دیگران را دوست داشته باشید»، باید عیوب و نقاط ضعفی را که موجب ناتوانی و ضعف ما میشود شکار کرده و اعتماد به نفسمان را دوباره به دست آوریم.
افکار منفی را متوقف کنید: نه، همسایه شما، به شما چپچپ نگاه نکرده است، همکارتان هم پشتسر شما حرف نمیزند... تمام این ترسهای کوچک و بیاساس جلوی رشد و شکوفایی شما را میگیرد و نمیگذارد که روی مسائل مهم و اساسی زندگی تمرکز داشته باشد.
بزرگنمایی نکنید
آیا هر اشتباه و یا گفتار نادرستی از نظر شما بیاندازه بزرگ و غیرقابل تصور است؟ به نظر میرسد که همه این عوامل به راحتی بتوانند از ارزش و اعتبار شما کم کرده و در نهایت به شکست شما منجر شوند، اما تا کی میخواهید نقش یک قربانی همیشگی را بازی کنید.
باید خود را از این تنگنا و دور باطل خارج کنید.
خود را با دیگران مقایسه نکنید
میگویند مرغ همسایه غاز است! اگر فقط محسنات دیگران را درنظر بگیرید، این عمل مانع از آن میشود تا نکات مثبت و ارزشهای خود را ببینید.
حس انتقادجویی خود را تا حدی به کار بیندازید، خواهید دید که دیگران آنطورها هم که به نظر میرسند، کامل و عالی نیستند.
عدم اعتماد به نفس سبب میشود تا شخص عیوب و نقاط ضعف خود را زیر ذرهبین برده و بزرگ نشان دهد و روی محسنات و نقاط مثبت وجودی خویش، ماسک زده و آنها را از دیده دور نگه دارد.
بنابراین لازم و ضروری است که یاد بگیریم در حالی که نکات مثبت و محسنات خود را شناسایی میکنیم، نقاط ضعف و عیوب را در جای خود بررسی کنیم. در اینجا تمرین سادهای برای شناسایی نکات مثبت پیشنهاد میکنیم:
·در مکان ساکت و آرامی بنشینید، بدون تلفن، با یک کاغذ و قلم.
·به آرامی نفس عمیقی بکشید.
·به محض آنکه احساس کردید آمادهاید، در کمتر از 3 دقیقه، 20 تا از محسنات و نکات مثبتتان را روی کاغذ بیاورید.
·بعد از گذشت مدتی، نتیجه هرچه که باشد، سؤالات زیرا را از خود بپرسید:
آیا احساس بدی به شما دست داد؟ در برابر این لیست چه حسی داشتید؟ آیا از اینکه به وجود این نکات مثبت در خود پی بردهاید، احساس ناراحتی میکنید؟ آیا قانع شدهاید که صاحب این کمالات هستید؟
این تمرین را دوباره انجام دهید تا جایی که متقاعد شوید صاحب این محسنات هستید.
به ارزشهای خود احترام بگذارید
برای آنکه خودتان باشید، احتمالا باید یاد بگیرید که ارزشهای خود را شناخته و به آنها احترام بگذارید و حتیالمقدور اصول و قوانینی که برخلاف ارزشهای شما هستند را برخود تحمیل نکنید؛ مثلا اگر شما فرد فداکاری هستید و مایلید که خود را وقف کمکرسانی به دیگران کنید، مطمئنا اگر در بخش امور اجتماعی و مددرسانی فعالیت کنید استعدادهای شما در این بخش شکوفاتر خواهد شد تا اینکه در یک سرویس تجاری مشغول به کار شده و مجبور باشید هر روز با خود و دیگران سر و کله بزنید، چرا که اگر به مدت چند ماه و یا حتی چند سال بتوانید خود را تغییر داده و اصولی را که برخلاف معیارها و ارزشهای شما هستند به خود تحمیل کنید، به سختی میتوانید برخلاف ذات و طبیعت خود، تا ابد به این منوال ادامه دهید.
بنابراین، معیارهای مهم و با ارزشی را که نباید با چیزی معاوضه شوند و قابل خرید و فروش نیستند، مشخص کنید. این اصل همواره شما را در انتخابهایی که در زندگی پیشرو دارید راهنمایی میکند.
آشتی با گذشته
سرگذشتهای خانوادگی، همچون بار سنگینی است که میتواند اعتمادبهنفستان را تا حد زیادی محدود کند.
شاید احساس میکنید که پدر و مادرتان، در دوران کودکی شما، آنطور که باید و شاید از شما حمایت نکردهاند و یا حتی جلوی پیشرفت شما را گرفتهاند؟ (چوب لای چرختان گذاشتهاند) قبل از هر چیز به خود بگویید که هر فردی سعی دارد تا نقش و وظیفه خود را تاجایی که در توان دارد به نحو احسن انجام دهد. آنها هرگز نخواستهاند تیشه به ریشه شما زده و روحیه شما را خراب کنند، اما آنها میتوانند تصمیم بگیرند تا رفتارهایشان را جبران کرده و از طریق شما موفق شوند.
در آخر، عشق ورزیدن به خود، یکباره صورت نمیگیرد.
باید برای موفقیت و پیشرفت در ساخت شخصیت خود، قدمبهقدم و به تدریج به سمت آن حرکت کرد.
روشی برای مبارزه با افسردگی
تایید و احترام گذاشتن به خود، از اهمیت زیادی برخوردار است. نه فقط برای آنکه بدانیم در این دنیا مکانی هم برای ما وجود دارد؛ بلکه به این دلیل که در ذهن خود ، مکانی به خود اختصاص داده و برای خودمان نیز ارزش قائل شویم. اگر انسان به خود احترام نگذارد چگونه قادر خواهد بود باعث شود که دیگران به او احترام بگذارند و چگونه حتی میتواند خودش را دوست بدارد؟ اما یک چیز قطعی است؛ افرادی که در رفتارشان، تایید، احترام و اعتماد به نفس وجود ندارد، اغلب، خیلی بیشتر از افراد دیگر دچار افسردگی میشوند. فراگیری احترام گذاشتن به خود روشی برای مبارزه با افسردگی است، یا به عبارتی، میزانی برای سلامت روانی است.
بنابراین اگر قبلا در چنین شرایطی قرارگرفتهاید، به جوابی که باید در آن زمان میدادید فکر کنید. آن را در ذهن خود چندینبار مرور کنید تا در صورت نیاز آماده داشته باشید. جواب را به صورت صحیح و مودبانه بیان کنید. زیرا اغلب چیزی که مانع گفتن جمله «نه، متاسفم، من هم همینطور، خیلی عجله دارم» میشود این است که میترسید جمله را درست و مودبانه به طرف مقابلتان نگویید.